مووی کاتیج

فیلمی بر اساس رمانی تحسین‌شده به قلم “واینو لینا” که روایتگر داستان یک واحد پیاده‌نظام است که ماموریت آنها در جنگ جهانی دوم بیش از سه سال طول کشید و …

سال 1942. "جوزپ" یازده ساله است. او صبح ژوئن باید به مدرسه برود. او به همراه دوستان یهودی و خانواده هایشان در پاریس اشغال شده مخفی شده اند. حداقل آن ها اینگونه تصور می کنند تا اینکه صبح شانزدهم جولای سال 1942 شادی شکننده آن ها از هم می پاشد و...

در یک منطقه جنگی، جایی که در آن ظلم بیداد می کند، هفت تکاور با مرگ دسته پنجه نرم می کنند…

سی و چهار سال پس از مرگش، هوانورد ویلیام اچ. «پیتز» پیتسنبرگر به خاطر اقداماتش در میدان جنگ، بالاترین افتخار نظامی کشور را دریافت کرد.

در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصمیم گرفت به قولی که در سال ۱۹۴۲ داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشینی اجباری از فیلیپین، به آن جا برگردد. بیش از پانصد سرباز امریکایی در اردوگاهی در فیلیپین اسیر ژاپنی ها بودند و با آنان رفتاری بی رحمانه صورت می گرفت و «مک آرتور» می خواست مطمئن شود که این سربازها صحیح و سالم به کشورشان باز می گردند.

.سه دوست در 1944 در یک کافه به گفت و گو مشغولند که یک غریبه به آن ها می پیوندد. یکی از سه دوست سوالی می پرسد که زندگی همگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد.

داستان فیلم در دوران جنگ جهانی دوم رخ می دهد و درباره ی سه فرد جوان است که انتخاب های آنها متفاوت است اما هدف آنها یکی است و…

داستان فیلم در سال 1999 و در زمانی اتفاق می افتد که صربستان بمباران شده است. این موضوع باعث شده که منطقه کوزوو بی دفاع بماند و اکنون توسط گروهی از راهزنان که توسط یک جنگ سالار آلبانیایی به نام اسموک فرماندهی می شوند، مورد غارت قرار بگیرند…

سه مرد متفاوت، با سه دنیای متفاوت و سه نوع جنگ متفاوت همگی در تقاطع نبردهای مُدرن با یکدیگر برخورد می کنند و...

سال 1913. «خوان میراندا» (استایگر)، دهقان مکزیکی، با پدر و شش فرزندش به راهزنی روی می آورد. آنان به «شان مالوری» (کوبرن)، متخصص انفجار ایرلندی، برمی خورند و «خوان» فکر می کند که با کمک «شان» می تواند به آرزوی قدیمی اش سرقت از بانک ملی شهر مسا ورده برسد...