مووی کاتیج

دختر جوانی به نام سم، خود را در شهر نیویورک، در مراحل اولیه هجوم موجودات بیگانه‌ای که دارای شنوایی فوق‌العاده حساس هستند، گرفتار می‌بیند.

غریزه‌های بقای یک خانواده که در سفر جاده‌ای هستند، زمانی که چاره‌ای جز گذراندن شب در یک مزرعه دورافتاده ندارند، به آزمون گذاشته می‌شود.

یک میلیاردر در آستانه تولد 75 سالگی اش، از ترس اینکه امشب کسی یا چیزی قصد کشتن او را دارد، فرزندان بیگانه شده اش را به خانه دعوت می‌کند. او ارث هر کدام از آنها را به خطر می‌اندازد تا مطمئن شود که آنها به او کمک خواهند کرد.

بازیگری با روان آشفته هنگام فیلمبرداری یک فیلم ترسناک رفتارهای عجیب و دردسرسازی از خود بروز می‌دهد و دخترش را به این فکر می‌اندازد که آیا او به اعتیاد گذشته‌اش رو آورده یا پای نیرویی شیطانی در میان است.

اتریش قرن 18. روستاهایی که توسط جنگل های عمیق احاطه شده اند. یک زن پس از کشتن یک نوزاد به اعدام محکوم می شود.پس از این حادثه اگنس با معشوقش ازدواج می کند و خود را برای زندگی متاهلی آماده می کند. کم کم، او به طور فزاینده ای در یک مسیر تیره و تنها که منجر به افکار شیطانی می شود گرفتار می شود. شاید نه فقط افکار…

هنگامی که جسد پوسیده جانی که در یک جنگل دفن شده بود، بیرون آورده می‌شود، روحی انتقام جو وارد جسد او شده و جانی را دوباره زنده می‌کند. حال این قاتل هرکسی را که سر راهش قرار می‌گیرد از بین می برد.

در مورد هنرمندی 28 ساله به نام مینا است که در جنگلی وسیع در ایرلند گرفتار شده و پس از یافتن پناهگاهی امن، در کنار سه غریبه قرار می‌گیرد که هر شب توسط موجوداتی مرموز تعقیب می‌شوند و…

داستان در اسلو و تابستانی گرم اتفاق می‌افتد، زمانی که مردگان ناگهان زنده می‌شوند و سه خانواده پس از مواجه شدن با عزیزان از دست رفته‌شان، کاملاً دگرگون می‌شوند. سؤال اینجاست: آن‌ها چه کسانی هستند و چه می‌خواهند؟

وینی د پو، پیگلت، جغد و تیگر که دیگر نمی‌خواهند در سایه‌ها زندگی کنند، نبرد خود را به شهر اشداون می‌برند و ردی خونین از مرگ و ویرانی پشت سر خود به جا می‌گذارند.

اوون که از طریق همکلاسی خود با یک برنامه تلویزیونی مرموز آشنا می‌شود که در اواخر شب پخش شده و تصویری از یک دنیای ماورایی را به نمایش می‌گذارد...